بانوی زرد

پایان انتظار

توی تاکسی نشسته بودم. گرمم بود. منتظر بودیم یک مسافر دیگر بیاید سوار شود تا حرکت کنیم.بوی گرما می آمد.مسافری آمد و تاکسی حرکت کرد.و این پایان انتظار مسافرهای خسته بود. 

  • بانوی زرد

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی