بانوی زرد

لبخندهای زیبا

همیشه باهاش شوخی میکردم و بهش میگفتم ببین دهنت کجه،‌ چشمات مثل چشمای پانداست، موهات هم بی حالته.لبخند می زد از اون لبخندهایی که دندوناش رو نشون میداد.یه ردیف مرتب از دندونای سفید که برق می زد. داشتم به اون عکسی که توی عروسی سیمین ازش گرفته بودم نگاه می کردم. پاهاش رو انداخته بود روی هم و لبخند میزد. یه ردیف مرتب از دندونای سفید که برق میزد.

  • بانوی زرد

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی